هیات شهدای گمنام

آخرین نظرات
۳۱ارديبهشت


دلایل حرمت موسیقی را بیان فرمایید؟

پاسخ:

جواب اجمالی:

موسیقی و غنا در اصطلاح فقه با یکدیگر فرق دارد. غنا عبارت است از آوازی که از حنجره بیرون آمده و در گلو چرخانده شود، در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کرده و مناسب مجالس لهو و خوش گذرانی باشد. اما موسیقی آهنگی است که از آلات موسیقی پدید می آید.

با توجه به برخی آیات و روایات و سخنان برخی روان شناسان، مواردی هم چون گرایش انسان به فساد و فحشا، غفلت از یاد خدا، تاثیر سوء موسیقی و غنا بر روان و اعصاب و استفاده سوء استعمارگران از آن را می توان از جمله حکمت های حرمت موسیقی و غنا دانست.

دلائل اصلی حرمت موسیقی (یا حلیت برخی اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) است. از میان آیات قرآن می توان به آیه های ۷۲ سوره ی فرقان، ۳۰ سوره ی حج، ۳ سوره ی مؤمنون و ۶ سوره ی لقمان اشاره کرد که ائمه(ع) در تفسیر آنها فرموده اند مراد از واژه های “قول زور” ، “لهو” و “لغو”در این آیات، غنا است.

همچنین روایاتی وجود دارد که در اثبات حرمت غنا به آنها استدلال شده است. وبه دسته ای دیگر از روایات، که در آنها آلات موسیقی و استعمال آنها حرام شمرده شده، برای اثبات حرمت برخی موسیقی ها استدلال شده است.

از آنجایی که غنا به معنی کشیدن صدا و هر گونه صدا و آواز استعمال شده، به همین جهت همه ی فقها «لهوی بودن» را از قیود غنای حرام می دانند و برخی نیز قید «مطرب» بودن را به آن افزوده­اند. در مورد موسیقی نیز اکثر فقها نوع لهوی آن را حرام می دانند و برخی موسیقی مطرب را نیز حرام می دانند.

جواب تفصیلی:

۱٫ تبیین مفهوم موسیقی:

«موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است؛ ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعی عبارت است از «آوازی که از حنجره ی آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.» اما موسیقی به «صوتی گفته می شود که از آلات موسیقی، پدید آید»، بر این اساس، نسبت بین موسیقی علمی و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است.»[۱]

۲٫ حکمت حرمت موسیقی و غنا:

با بررسی برخی آیات قرآن و روایات و سخن روان شناسان می توان موارد ذیل را از فلسفه های حرمت موسیقی دانست:

الف) انسان را به فساد و فحشا گرایش می دهد:

در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده: «غنا نردبان زنا است.»[۲] تجربه نشان داده است که بسیاری افراد، تحت تاثیر آهنگ های غنا راه تقوا را رها کرده و به فساد روی می آورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است[۳].

ب) غنا انسان را از یاد خدا غافل می سازد:

قرآن کریم می فرماید: «بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می گیرند، نصیب اینان عذابی است خوار کننده.»[۴] در این آیه یکی از عوامل گمراهی از سبیل الهی «لهو الحدیث» دانسته شده است. «لهو» آن چیزی است که انسان را به خودش آن چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهم تر شود و در روایات اسلامی از آن به «غنا» تفسیر شده است.[۵]

ج) تاثیر سوء موسیقی و غنا بر روان و اعصاب:

غنا و موسیقی یکی از عوامل تخدیر اعصاب است. «توجه به بیوگرافی مشاهیر موسیقی دانان نشان می دهد که در دوران عمر دچار ناراحتی های روحی گردیده ، و رفته رفته اعصاب خو درا از دست داده و عده ای مبتلا به بیماری های روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده اند، دسته ای فلج و ناتوان گردیده و بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خونشان بالا رفته ،دچار سکته ی ناگهانی شده اند.»[۶]

د) غنا یکی از ابزار کار استعمارگران است:

استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشی از برنامه های گسترده ی آنها برای ادامه ی استعمار، فرو بردن جامعه در غفلت و بی خبری و نا آگاهی و گسترش انواع سرگرمی های ناسالم است. ایجاد مراکز فحشا، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمی های ناسالم دیگر و از جمله توسعه ی غنا و موسیقی، از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند.[۷]

۳) موارد ذکر شده حکمت حرمت غنا و موسیقی می باشد نه علت تامه و به همین دلیل، در مواردی هم که این آثار و نتایج سوء وجود ندارد باز حکم حرمت هم وجود دارد.

۴) دلایل اصلی حرمت موسیقی(یا حلیت بعضی از اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبراکرم(ص) و ائمه(ع) است که در حوزه ی تخصصی فقه . بررسی صورت می شود و این مقال گنجایش طرح مباحث اجتهادی را ندارد. اما آنچه به صورت اختصار می توان اشاره نمود چند مطلب است:

الف) آیات قرآن هر چند به صورت روشن و صریح حکم غنا را بیان نمی کند و مانند بسیاری از احکام به اصول و کلیات می پردازد، ولی برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهل­بیت(ع) از آنها نموده اند بر غنا تطبیق می کند. در این باره به چند آیه اشاره می کنیم:

۱- امام صادق (ع) درباره ی آیات «و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند(و در مجالس باطل شرکت نمی کنند)[۸]و «از سخن باطل بپرهیزید»[۹]، می فرمایند: «منظور مجالس لهو و لعب و غناست.»[۱۰]

۲- امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند»[۱۱]، فرمود: «منظور از «لغو» در این آیه، غنا و ملاهی می باشد.»[۱۲]

۳- امام باقر و امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است»[۱۳]،فرمودند: «منظور از سخنان بیهوده، غنا­ست.»[۱۴]

نکته: هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نموده­اند ولی دربعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است[۱۵]و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نموده اند.[۱۶]

ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا ، روایاتی است که ازپیامبراکرم و اهل­بیت(ع) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره می کنیم:

امام باقر (ع) می فرمایند: «غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده»[۱۷] و امام صادق (ع) می فرمایند: «از غنا دوری کنید[۱۸].»

ج) در مورد حرمت موسیقی نیز روایاتی از پیامبراکرم و ائمه معصومین(ع) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل می کنیم:

امام صادق(ع) می فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.»[۱۹]پیامبر اکرم(ص) نیز می­فرمایند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می کنم.»[۲۰]

د) از آنجائی که واژه ی غنا به معنای «کشیدن صدا» بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است[۲۱]و به تعبیر شیخ انصاری ره «کاملا روشن و بدیهی است که هیچ یک از این مفاهیم حرام نیستند »[۲۲]، به همین جهت، همه ی فقها «لهوی بودن» را قید غنای حرام می دانند؛ یعنی، غنای لهوی حرام است.[۲۳] (واژه ی «لهو» را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نموده اند[۲۴] و گفته اند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوش گذرانی باشد.)[۲۵]

بعضی از فقها علاوه بر«لهوی بودن» قید «مطرب» را نیز بر آن افزوده اند[۲۶]. «طرب» به حالت سبک عقلی گفته می شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی پدید می آید و او را از حد اعتدال خارج می کند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که «لهوی» باشد حرام می دانند و بعضی استماع موسیقی مطرب را حرام می دانند.[۲۷]

نکته پایانی: همان طوری که قبلا تذکر دادیم، بررسی دقیق این مباحث، در حوزه ی تخصصی فقه انجام می شود و کسانی که در این زمینه قدرت اجتهاد ندارند باید از مراجع تقلید خودپیروی کنند.

[۱] . سید مجتبی حسینی، (پرسش ها و پاسخ های دانشجویی)، ص ۱۶۹؛ امام خمینی(ره)، المکاسب المحرمه، ج ۱، صص ۱۹۸ ۲۲۴؛ حسینی، علی، الموسیقی، صص ۱۶ و ۱۷؛ تبریزی، استفتائات، س۱۰، ۴۶ ، ۴۷ و ۱۰۴۸؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۹۷۴، ۹۷۸و ۹۷۹٫

[۲] . الغناء رقیة الزنا؛ بحار الانوار، ج ۷۶، باب ۹۹، الغناء.

[۳] نک: تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص ۲۹؛ تفسیر روح المعانی، ج ۲۱، ص ۶؛ تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۵ و ۲۶٫

[۴] . ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیرعلم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛ لقمان، ۶٫

[۵] . وسائل الشیعه، ج ۱۲، باب ۹۹ ابواب ما یکتسب به.

[۶] . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص ۲۹ و ۹۲( به نقل از تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۶).

[۷] . تفسیر نمونه ، ج ۱۷، ص ۲۷٫

[۸] . والذین لا یشهدون الزور؛ فرقان، ۷۲٫

[۹] . واجتنبوا قول الزور؛ حج، ۳۰٫

[۱۰] . وسائل الشیعه، ج ۱۲، باب ۹۹، ابواب ما یکتسب به، ح ۲، ۳ ، ۵ ، ۹ و ۲۶٫

[۱۱] . والذین عن اللغو معرضون؛ مؤمنون، ۳٫

[۱۲] . تفسیر علی بن ابراهیم، ج ۲، ص ۸۸٫

[۱۳] . لقمان، ۶٫

[۱۴] . وسائل الشیعه، ج ۱۲، باب ۹۹، ابواب ما یکتسب به، ح ۶، ۷، ۱۱، ۱۶و۲۵٫

[۱۵] . همان، باب ۱۰۰، ح۳٫

[۱۶] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج ۱، ص ۲٫

[۱۷] . وسائل الشیعه، ج ۱۲، باب ۹۹، ابواب ما یکتسب به ح ۶٫

[۱۸] . همان، ح ۲۳ و ۲۴٫

[۱۹] .همان. باب ۱۰۰، ح ۵ و ۶٫

[۲۰] . همان.

[۲۱] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج ۱، ص ۲۹۹٫

[۲۲] . مکاسب شیخ انصاری،جلد۱، ص ۲۹۲٫

[۲۳] . رساله ی دانشجویی، ص ۱۷۱٫

[۲۴] . احمد شرمخانی، انسان، غناء، موسیقی، ص ۱۴٫

[۲۵] . رساله دانشجویی، ص ۱۷۱٫ بهر حال حرام بودن مطلق صدای زیبا با فطرت و عقل انسان سازگار نیست و مخالف با بعض روایات که دستور به خواندن قرآن به صوت زیبا می دهند می باشد. لذا منظور نوع خاصی از آن است و می توان معیار نوع حرام را از همین تعبیرات «باطل» یا «لهو» بدست آورد.

[۲۶] . همان.

[۲۷] . توضیح المسائل مراجع، ج ۲، صص ۸۱۳ و ۹۱۳؛ مسائل جدید، ج ۱، ص ۴۷ به بعد.

منبع: پایگاه اسلام کوئست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی