سَرو آزاد است، سرو قامتِ آزادگان
آن سلحشوران میدانهایِ رزمِ بی امان
آن اسیرانی که بر دشمن نمودندَ آشکار
معنی آزادی و آزادگی را در جهان
غُل به گردن، پای در زنجیر در زندان خصم
لب نبستند از حقایق پیش روی دشمنان
جان به کف، ایمان به دل، قرآن به لب، هر صبح وشام
سجده می بردند بر درگاه حی لا مکان
گرچه در ظاهر بدست دشمنان بودند اسیر
لیک دشمن بود در باطن اسیر دستشان
گه ز خون خویش بر رخسار رنگ خون زدند
تا نگردد زردی رخسار بر دشمن عیان
در اسارت هم ز اسلام و ز رهبر دم زدند
سدّ راه خصم گردیدند با تیغ زبان
با خدا بستند پیمان کز سر و جان بگذرند
چون به حق بودند جیش مهدی صاحب زمان
بی گمان بر آستان عشق سجده بُرده اند
هر کجا چون طایری بشکسته پر دادند جان
نامشان جاوید باد و راهشان پاینده باد
تا ز خورشید جهانتاب است در عالم نشان
تا نَلغَزَد پای, «نورائی» به دوران حیات
درسی آزادی بگیر از مکتب آزادگان
خداداد نورائی اراکی- مدیر انجمن ادبی نور اراک